An error occurred while updating the entries. See the inner exception for details. دانشکده دین و رسانه برگزار کرد : نشست علمی «فضای مجازی و سبک زندگی اخلاقی
تعداد بازدید : ۷۸
سه شنبه ۲۶ دی ۱۴۰۲ ۱۵:۴۳
دانشکده دین و رسانه برگزار کرد : نشست علمی «فضای مجازی و سبک زندگی اخلاقی

دانشکده دین و رسانه برگزار کرد : نشست علمی «فضای مجازی و سبک زندگی اخلاقی

با ارائه حجج الاسلام حسینعلی رحمتی و محمد کاویانی به دبیری سبحان نقدی پور

به گزارش روابط عمومی دانشکده دین و رسانه، نشست علمی «فضای مجازی و سبک زندگی اخلاقی؛ دوگانه روایت و عاملیت» با ارائه حجج الاسلام حسینعلی رحمتی و محمد کاویانی به دبیری سبحان نقدی پور برگزار شد.

در ابتدای این نشست نقدی پور گفت: تقریبا همه افراد جامعه مشغول زندگی سایبری در فضای مجازی هستند. دگرگونی‌های فرهنگی و اجتماعی در حوزه‌های مختلفی از جمله فضای سایبر رخ داده است؛ مطابق آمارهای جهانی در دی ماه 1400 حدود 72 میلیون ایرانی کاربر فضای مجازی بوده اند که به نظر می رسد در دو سال گذشته بیشتر شده است. 48 میلیون نفر از این افراد در شبکه اجتماعی اینستاگرام فعال هستند.

وی با بیان اینکه فضای مجازی بدون شک تأثیر خود را در سبک زندگی کاربران می‌گذارد که این اثرات اعم از مثبت و منفی است، تصریح کرد: اگر بخواهیم بین نظرات اخلاق پژوهان، جامعه شناسان و دغدغه مندان اخلاق جمع کنیم باید گفت که بسیاری معتقدند فضای مجازی شمارش معکوس انفجار بمبی است که میان ارزش ها منفجر می‌شود و از طرفی برخی دیگر معتقدند فضای مجازی زمینه رشد فضایل اخلاقی را فراهم می‌کند. برای مثال یک خواننده معروف در صفحه خود برای نجات یک زندانی فراخوان می دهد که همان شب مبلغ مورد نظر جمع می‌شود.

فضای مجازی عامل یا راوی!؟

در ادامه این حجت الاسلام رحمتی به عنوان اولین ارائه دهنده سخنان خود را آغاز کرد که مشروح سخنان وی به شرح ذیل است:

هدف از بحث امروز آشناکردن مرتبطان با فضای مجازی با کارکردهای فناوری‌های نوین ارتباطی در خصوص سبک زندگی با تأکید بر اینکه این کارکردها هنگام بهره گیری و سیاست گذاری باید در نظر گرفته شود. مخاطبان سخنان ما افراد و نهادهایی هستند که در صدد تبلیغ دین و اخلاق از یک سو و سیاست گذاری درباره فضای مجازی از سویی دیگر هستند.

سبک زندگی اخلاقی طی چند سالی وارد جامعه شده که ارائه تعریف های مختلف از آن ضرورتی ندارد؛ منظور ما از سبک زندگی شکل‌دهی به اخلاق ها و گفتار ها در فضای مجازی و فیزیکی است به گونه ای که تطابق را با آموزه‌های اخلاقی و اخلاق اسلامی داشته باشد. شاید منظور همان حیات طیبه ای باشد که در ادبیات دینی ما از آن نام برده شده باشد.

نسبت فضای مجازی با زندگی و اخلاق اسلامی ما چیست؟ با نگاه و ارزیابی‌هایی که مسؤولان و افراد صاحب نظر گفته اند می‌توان دو گونه نگاه را در این باره بیان کرد: دسته ای از دیدگاه‌ها عامل گرا هستند به این صورت که در هنگام سنجش نسبت تأثیر فضای مجازی و سبک زندگی به تأثیر فضای مجازی بر سبک زندگی می‌پردازند و در سخنرانی‌هایشان نیز معلوم است که بسیاری از عملکردهای نسل جدید را متأثر از فضای مجازی می دانند. دیدگاهی دیگری که متأسفانه تعداد کمتری به آن قائل هستند، فضای مجازی را روایتگر و یک پنجره ای برای روایت اخلاق و سبک زندگی نسل جدید، می داند. برآورد من غالب بودن دیدگاه اول است.

مدعای بنده تأیید هر دو نگاه است زیرا فضای مجازی بر زیست و اخلاق جامعه امروز ایران و نسل جدید تأثیر دارد و از سویی دیگر پنجره ای است که می‌توانیم سبکی از زندگی را از طریق آن شناسایی کنیم. باید به هر دوی این دیدگاه‌ها توجه کنیم و نباید از هیچکدام غافل شویم. به این دلیل که بتوانیم مسؤولیت اخلاقی و دینی خود را نسبت به جامعه امروز ایران ایفا کنیم زیرا اگر شناخت ما درست نباشد نمی‌توانیم از فرصت های فضای مجازی استفاده کرده و چالش ها را به طور دقیق شناسایی کنیم. اگر خواهان اصلاح سبک زندگی جامعه امروز ایران هستیم باید از هر دو منظر این نسل را بشناسیم؛ باید به علائق و تحولات نسلی توجه کنیم که یکی از این تحولات فضای مجازی است.

یکی از عوامل تأثیرگذار بر سبک زندگی، فضای مجازی است؛ نه تنها عامل

بر روایت گری تأکید دارم زیرا بخشی از تأثیرپذیری جامعه و سنخی از ارزش ها وجود دارد که متأثر از رسانه‌های رسمی نیست؛ ممکن است جامعه ما در فضایی زندگی کند که توسط نهادهای رسمی نمایش داده نمی‌شود که فضای مجازی می‌تواند پنجره خوبی برای شناسایی آن باشد. غفلت از هر کدام از این دو نگاه سبب می‌شود از عوامل تأثیرگذار بر سبک زندگی انسان غفلت شود. مسائل زیادی اعم از سیاسی، اقتصادی و... بر سبک زندگی تأثیر می‌گذارند اما اگر ما همه گناه را گردن فضای مجازی بیاندازیم سبب می‌شود از عوامل دیگر غفلت کنیم و اگر از پنجره بودن آن هم غافل شویم میزان تأثیر فضای مجازی را نیز به خوبی درک نمی‌کنیم.

به غفلت از روایتگر بودن فضای مجازی یا عاملیت آن، نه تنها نمی‌توانیم وضعیت حال را درک کنیم بلکه آینده پژوهی فضای مجازی نیز با مشکل مواجه خواهد شد زیرا برای سیاستگذاران و مسؤولین باید مهم باشد که 20 سال آینده چه تغییراتی رخ می دهد و فضای مجازی چه تأثیری دارد؟ علاوه بر آن غفلت از این دو دیدگاه سبب می‌شود که از مزیت های فضای مجازی در دوران امروز نیز استفاده نکنیم.

وقتی در فضای خودم تصور هیولایی از فضای مجازی داشته باشم نمی‌توانم با نسل جدید ارتباط بگیرم زیرا نسل فعلی از این فضا می آموزد و شغل راه اندازی می‌کند؛ من به عنوان معلم اخلاق در فضایی زندگی می‌کنم که نسل جدیدی از آن بیگانه است و در نتیجه نسل جدید از برنامه‌ها و سیاستگذاری‌های ما استقبال نمی‌کند.

غفلت از روایتگری و عاملیت فضای مجازی سبب غافلگیری می‌شود

پیامد دیگر غفلت، نیز غافلگیری است زیرا در حالی که یک مسؤول و صاحب نظر به هیچ وجه نباید غافلگیر شود. نگاه به مسائل روز و پیگیری تحولات دوران در روایات ما مورد تأکید قرار گرفته است. امروز معضلاتی را در فضای مجازی شاهد هستیم که باید از گذشته پیش بینی آن را تا حدی می‌کردیم و اگر از آن غفلت کردیم، پیامدها را نیز خواهیم دید؛ برای مثال می‌بینیم که تعداد فروشگاه‌های اقلام روز ولنتاین زیاد شده و این از چند سال قبل معلوم بود و کسی که تعجب کند معلوم می‌شود که نگاه رصدگر نداشته است. باید نقاط قوت و ضعف را شناسایی کنیم و تا مشغول امروز بشویم.

آمدن فضای جدید و هوش مصنوعی و فناوری‌های مرتبط با آن دنیای جدیدی را شروع می‌کند که ما هنوز از مسائل آن خبری نداریم و این فناوری‌های جدید به هیچ وجه منتظر ما نمی مانند که برای آن برنامه ریزی و سیاستگذاری کنیم. اگر شناخت واقع بینانه، روایت گری و عاملیت به خوبی مورد توجه قرار نگیرد تبعات زیادی دارد. از آنجا که حکومت ما و نهادهای حاکمیت به دنبال حاکمیت دین هستند و حوزه علمیه و سازمان‌هایی برای تبلیغ و حاکم شدن دین فعالیت می‌کنند، غفلت از فضای مجازی و مسائل آینده آن سبب خواهد شد، حکومت نتواند الگوی تعاملی برای آن و بر اساس دین ارائه دهد که در نتیجه مبلغان دین و حکومت متهم به ناتوانی در اداره جامعه می‌شوند.

فضای مجازی از نظر بینشی نمایانگر یک نوع پلورالیسم اخلاقی در جامعه است

فضای مجازی یکی از عواملی است که بر روی شیوه گفتار و رفتار و سبک زندگی تأثیر می‌گذارد؛ این تأثیر تحت عنوان کارکرد دوگانه بررسی می‌شود. فضای مجازی زمینه ای خوب برای آموزش، فراگیری دانش، صله رحم و بسیاری از نقاط مثبت دارد و همچنین از طرفی سبب می‌شود روابط ناسالم شکل گرفته، بدن نمایی و... افزایش پیدا کند. باید به هر دو کارکرد توجه کرد زیرا انکار هر کدام از این دو کارکرد نگاه ناقصی به فضای مجازی است.

در خصوص روایتگری نیز باید گفت فضای مجازی می‌تواند بازتاب دهنده سبک زندگی جامعه ایران به خصوص نسل جدید باشد؛ روایتگری دو جهت دارد: فضای مجازی از یک طرف می‌تواند نشانگر سویه درونی سبک زندگی باشد که بینش و منش کابران فضای مجازی را تا اندازه ای به ما نشان دارد؛ بینش به معنای دیدگاه‌ها و منش به معنای شخصیت است که در بیرون از فضای مجازی به خوبی نمی‌توان آن را درک کرد. هر کنش و رفتاری، مرتبط و متأثر از بینش ها و نگرش ها است؛ منش در رفتار بیرونی تأثیر می‌گذارد.

فضای مجازی از نظر بینشی نمایانگر یک نوع پلورالیسم اخلاقی در جامعه است؛ در کتب اخلاقی ما از مطلق گرایی اخلاقی دفاع می‌شود اما فضای مجازی یک نوع تکثرگرایی را به نسل جدید منتقل کرده است که طی آن به این نتیجه رسیده، ممکن است دیدگاه دیگران نیز درست باشد؛ هیچ وقت چنین دیدگاهی در رسانه‌های رسمی‌بیان نمی‌شود اما در فضای مجازی نمود دارد.

دیدگاه‌های زیادی از نسل امروز در رسانه رسمی نمود ندارد اما در فضای مجازی پر است

از نظر بینشی نیز یک نوع بی نیازی نسبت به نسل بزرگ تر در نسل امروز وجود دارد؛ در فلان فیلم دختری به صورت پدرش سیلی می زند اما شاید تحولاتی ایجاد شده که نسل امروز چنین چیزی را بد نمی داند. دیدگاهی که تأکید دارد «بدن من مال خودم هست» در رسانه رسمی نمود ندارد و این تغییر منش در فضای مجازی رخ داده است. چاره ای نیست که این بینش ها و منش ها را در فضای مجازی بشناسیم. ناظر دوم روایتگری، ناحیه کنشی و رفتار است زیرا وقتی بینش تغییر کند بر رفتار نیز تأثیر می‌گذارد؛ افزایش رستوران‌ها و کافه‌ها تعجب ندارد و نتیجه تحولی است که در گرایشات اتفاق افتاده است

مراودات نسل امروز با حاکمیت کنشی است بنابراین با لحاظ اینکه همه بینش، منش و کنش نسل امروز قابل دفاع نیست اما نباید پنجره فضای مجازی را برای شناخت نسل امروز ببندیم. به نظر من باید ریشه موفقیت و عدم موفقیت در ارتباط با نسل جوان و همچنین عدم استقبال آن‌ها از برنامه‌های سیاستگذاران را از این زاویه ببینیم که فضا را به درستی تشخیص داده نشده و راهکارها واقع بینانه نبوده است.

چالش های روایتگری و عاملیت فضای مجازی

عاملیت فضای مجازی چالش هایی را ایجاد کرده است که به چند عدد آن‌ها اشاره می‌شود. در ناحیه تأثیر گذاری اتفاقی رخ داد که بسیاری از افراد ناصالح به یک الگوی عملی برای نسل جوان تبدیل شدند و این یکی از مشکلات بزرگ سبک زندگی نسل امروز است؛ افرادی خود را الگو نشان می دهند که صلاحیت ندارند و «مشهوران بی دلیل»ی در بسیاری از امور نمودی دارند در حالی که بسیاری از شخصیت های دینی و ملی این نمود را ندارند. نوجوانی با گفتن جمله ای خاص و «واقعی و کیک» مشهور می‌شود و یا فردی با خوانش موسیقی محلی مشهور می‌شود.

فردی هر روز از زندگی خود گزارش ارائه می دهد که کم کم روی نگاه دیگران تأثیر می‌گذارد و وقتی من به عوان مخاطب می‌بینم که این فرد، بدون دانش و فقط با حرف و دلبری افزایش درآمد می‌گیرد، من نیز ترغیب می‌شوم اینگونه زندگی کنم و زندگی خود را نیز ارائه بدهم. راهنما شدن افرادی که صلاحیت ندارند از طریق فضای مجازی رخ داده است که نمونه‌های زیادی نیز مشاهده می‌شود و این مسأله معضلی است که باید بررسی شود. وقتی فضای مجازی بر عمل تأثیر می‌گذارد باید به این مسائل نیز توجه کنیم.

درست است که فضای مجازی می‌تواند راوی بخشی از جامعه ما باشد اما باید حواسمان باشد که همین روایتگری می‌تواند معضل و چالش برای ما ایجاد کند. در اولین مرحله باید گفت فضای مجازی «حقیقت سازی» می‌کند؛ فضای مجازی مستعد این است که چیزی به عنوان حقیقت نمایان شود که واقعیتی نداشته باشد. وقتی می خواهیم به فضای مجازی استناد کنیم باید مواظبت کنیم زیرا ممکن است با هوش مصنوعی یا دیگر ابزارها جعل، تحریف و تقطیع صورت گیرد.

چالش دیگر نیز مغالطه تعمیم است: اینستا یک اکسپلور دارد که طبق ذائقه من و دنبال شونده‌های من، صفحاتی را معرفی می‌کنم که من با ملاحظه این صفحات به این عقیده می رسم که همه فضای مجازی فاسد و یا همه آن مفید است در حالی که با وجود پهنه گسترده ای که اکلسپلور دارد اما به هر حال بخشی از این فضا را به من نشان می دهد؛ در نتیجه تعمیمی‌که می دهیم دقیق نیست. ما فکر می‌کنیم که همه در جامعه ما در فضای مجازی زندگی می‌کنند و یا متأثر از فضای مجازی هستند. طیفی از افراد در همه جوامع کاری به گوشی و سبک زندگی بر اساس ابزارهای دیجیتال ندارند.

حجت الاسلام کاویانی در ادامه به عنوان ارائه دهنده دوم این نشست «سبک زندگی» را از مباحث مورد علاقه خود معرفی کرد و افزود: عنوان «سبک زندگی» اقتضای وسعت بحث می‌کند زیرا هر چیزی که مربوط به زندگی باشد در این بحث داخل می‌شود؛ در اصلاح، آسیب شناسی و نگاه بازنگرانه به سبک زندگی، موضوعات و عوامل متعددی حضور دارند که یکی از موضوعات نسبت آن با فضای مجازی است. بحث امروز من حول «آسیب شناسی مطالعات سبک زندگی» است که مرتبط با مطالعات سبک زندگی و فضای مجازی نیز می‌شود.

نگاه به سبک زندگی سه رویکرد کلان دارد: نگاه جامعه شناختی؛ نگاه روان شناختی و نگاه دین مدارانه. در نگاه جامعه شناختی رنگ و روی توصیف غلبه دارد که جزء اصطلاحات این علم در کنار طبقه، مصرف و... اصطلاح سبک زندگی نیز قرار می‌گیرد تا جامعه را توصیف کند. در روان شناسی علاوه بر اینکه نگاه توصیفی وجود دارد، نگاه تجویزی نیز به آن ضمیمه شده است و راهی برای ارزش ها نیز باز می‌کند در حالی که در جامعه شناسی چنین نگاهی نیست. در نگاه دین مدارانه که توسط رهبری معظم نیز مطرح شده است، علاوه بر توصیف و تجویز اولیه دینی که پیش نیاز ما است اما صرفا نظری نیست و در مرحله علم و نظر نمی ماند. متأسفانه فرمایشات حضرت آقا در جامعه ما به درستی شناخته نشده و مورد توجه قرار نگرفته. با توجه به نگاه رهبری نباید حسرت خورد که چرا در دانشگاه‌های ما رشته سبک زندگی وجود ندارد یا مقالات نوشته نشده زیرا این‌ها دغدغه اولیه نیست بلکه دغدغه اولیه نگاه اصلاح گرانه است تا آسیب های جامعه را با توصیف و تجویز شناسایی کنیم و بدانیم راه گریز از این آسیب ها کدام است؛ این رویکرد رویکرد غالب جامعه نیست.

با جستجویی که در عناوین و فهرست کتابهای منتشر شده در خصوص سبک زندگی داشتم متوجه شدم که در یک مقطع زمانی 4 ساله پس از سخنان رهبری، 350 کتاب با عنوان سبک زندگی ثبت شده اما در واقع فعالیت های از پیش انجام گرفته یا در حال انجامی‌بوده، تحت عناوین دیگری بوده که پس از فرمایش رهبری، ترجیح داده شده با عنوان سبک زندگی منتشر شود. همچنین باید گفت تعداد کمی در حد انگشتان یک دست کتاب وجود داشت که به راهکارها و تجویز ها پرداخته باشد.

فضای مجازی علی رغم اینکه سهم قابل توجه و قابل اعتنایی دارد اما قبل از آن کمبودهای اساسی دیگری داریم زیرا سبک زندگی در پازلی باید راه اندازی شود که فثقط دو خانه دارد. یک پازل قابل دفاع به صورت مفهومی و نظری برای خود نداریم. سؤالهایی از سوی نهادهای مختلف از ما پرسیده می‌شوند که چون نظریه نداریم پاسخی نیز نداریم؛ اگر از ما بپرسند در خصوص اداره مهد کودک بر اساس آموزه‌های اسلام چه چیزی را پیشنهاد می‌کنید باید بگویم که نظریه ای در این خصوص به ما کمک نمی‌کند. جامعه سازی و تمدنی چه راهبردهای کلانی باید داشته باشیم؟ نهادها سؤالات زیادی دارد اما پاسخ ها شکل نگرفته است.

آیا حوزه علمیه راهکارهای اجرایی قابل دفاع را فراهم کرده است زیرا سؤال فراهم است؛ در واقع یک هماهنگی شبیه به یک پازل برای پاسخگویی وجود ندارد. دغدغه رهبری نگاه به میدان و نگاه آسیب شناسی و آسیب زدایی است که برای آن به نظریه پردازی نیاز داریم که ناظر به مسأله سبک زندگی و مسائل جزء در زندگی روزمره حرف بزند. در هر روز زندگی مسائل مرتبط به سبک زندگی فراوان است از ترافیک گرفته تا مسائل اقتصادی تحت عنوان سبک زندگی قرار می‌گیرد. پازلی که بخواهد کلیت، جزئیت و رده‌های میانی را لحاظ کرده باشد و در نهایت یک جدول زیبایی، سازگار با آیات و روایات ما و متناسب با زندگی امروزی که رنگ و روی ارتباطات و فضای فناوری را داشته باشد در حال حاضر موجود نیست. حضرت امام می فرمایند کاری نکنید که اسلام متهم شود به اینکه توان اداره زندگی‌های امروز را ندارد؛ برای چنین کاری نیاز داریم نگاه کلان را به دست آورده باشیم.

دانشگاه‌های ما در رشته‌های علوم رفتاری، علوم تربیتی، مدیریت و همچنین مجموعه‌های پژوهشی ما، با مسأله گزینی واقعی فاصله دارند زیرا جامعه و مسأله عینی امروز ما مظلوم واقع شده است؛ درصد بسیار کمی از مقالات روان شناسی ناظر به حل مسائل درون جامعه ما نوشته می‌شود. جامعه شناسی قوانینی دارد که شاید برخی از آن‌ها ناظر به جامعه و مسائل آن نباشد. اگر از علوم انسانی هم فراتر برویم می‌بینیم جایگاهی که علوم در سبک زندگی می‌تواند داشته باشد خیلی مورد توجه قرار نگرفته است.

به کسانی که دغدغه سبک زندگی اسلامی را دارند باید گفت که این دغدغه در جایگاه واقعی خود قرار نگرفته و حل مسأله سبک زندگی بر سر جای خود نیست. با استفاده از عبارات رهبری به تنهایی، پازل سبک زندگی را در بعد تجویز و حتی راهکار ارائه می دهند اما مشکل این جا است که به مقام نظر و اجرا توجه نمی‌کنند. در مقام اجرا و ناظر به عرصه و میدان، به اساتید روانشناسی گله می‌کنم که چرا به مسائل روز جامعه نمی‌پردازند و در پاسخ می‌گویند هر وقت درخواست شد پاسخ می دهند؛ یعنی سازمان و نهادی که نسبت به مسأله ای جهل مرکب دارد باید مسأله خود را طرح کند تا استاد برای آن چاره نظری کند. در رشته‌های دیگر نیز همین است. مظلومیت فرمایشات رهبری در اینجا است.

در موقعیت فعلی باید سبک زندگی اسلامی‌به یک مطالبه عمومی و ملی تبدیل بشود که چنین چیزی وجود ندارد؛ در حال حاضر زمان انتخابات مجلس شورای اسلامی است و ببینید کدام مبلغ می‌گوید که نامزد مذکور من دارای «سبک زندگی اسلامی» بوده و آن را می‌شناسد و اماده است برای اجرایی شدن این مهم از طریق مجلس اقدام کند؟ کدام نامزد اشکالات گذشته را مربوط به سبک زندگی می داند؟ تا زمانی که رویکردهای فلسفی و اعتقادات و مباحث عرفانی و اخلاقی که در کتاب های اخلاقی خود داریم به لبه اجرایی در میدان نرسیده باشد، فعالیت های پشت صحنه فایده بخش نیست.

همواره باید تلاش داشته باشیم در خصوص سبک زندگی تصویر جامع پازل محور داشته باشیم و حرفی را نزنیم که مثلا اقتصاددان یا استاد اخلاق آن را سریعا نفی کند و مدیر حاضر در میدان از اجرایی نبودن آن سخن بگوید.

یک جامعه شناس، با دغدغه ارزش های اجتماعی اسلامی‌باید بتواند این ارزش ها را از متون دینی استخراج کرده باشد و سپس بیان کند چگونه این ارزش ها به هنجار اجتماعی تبدیل می‌شود. سختی این کار در این چند تعبیر خود را نشان می دهد: سبک زندگی و تغییرات آن بین نسلی است؛ در هم تنیدگی علوم مختلف سبب بروز مسائل میان رشته ای شده است؛ نگاه توصیفی و تجویزی باید در کنار هم و متانظر با هم باشند و با تجویز جدید توصیف جدید باید حاصل شود. گاهی ثابت و متغیرهایی که در سبک زندگی داریم رهزن می‌شوند و بعضی‌ها را ناامید می‌کند که چگونه می‌توان از آیات برای سبک زندگی امروز استفاده کند؛ دستگاه‌ها و نهادهای مختلف حکومتی باید وارد میدان شوند.

سازمان تبلیغات و یا دیگر نهادها ما ناظر به سبک زندگی اسلامی، به صورت مستقیم مسأله گزینی ندارند؛ وزارت ارشاد یا دفتر تبلیغات همنیطور. نیاز است که سبک زندگی به عزم ملی تبدیل شود مجمعه‌های دولتی باید حضور در میدان داشته باشند تا عزم ملی شکل بگیرد. سبک زندگی همه ابعاد جامعه را شامل می‌شود و دایره‌های متحد المرکزی دارد که به ترتیب داخلی ترین آن 1- سبک زندگی فردی؛ 2- سبک زندگی خانوادگی؛ 3- سبک زندگی اجتماعی فارغ از حکومت؛ 4- سبک زندگی اجتماعی با فرض حکومت 5- سبک زندگی اجتماعی با فرض قوانین بین المللی.