An error occurred while updating the entries. See the inner exception for details. ششمین پیش‌نشست همایش دین، فرهنگ و رسانه‌های نوین، با عنوان «راهکارهای آموزش دینی با رسانه‌های دیجیتال»
تعداد بازدید : ۶۲
سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ ۰۹:۲۷
ششمین پیش‌نشست همایش دین، فرهنگ و رسانه‌های نوین، با عنوان «راهکارهای آموزش دینی با رسانه‌های دیجیتال»

ششمین پیش‌نشست همایش دین، فرهنگ و رسانه‌های نوین، با عنوان «راهکارهای آموزش دینی با رسانه‌های دیجیتال»

...

به گزارش روابط عمومی دانشکده دین و رسانه، ششمین پیش‌نشست همایش دین، فرهنگ و رسانه‌های نوین، با عنوان «راهکارهای آموزش دینی با رسانه‌های دیجیتال» با حضور  دکتر سیدرضی موسوی گیلانی، دانشیار موسسه هنر و اندیشه اسلامی و با دبیری دکتر محمدحسین سرانجام در دانشکده دین و رسانه برگزار شد.

دکتر سیدرضی موسوی گیلانی در این نشست اظهار داشت: یکی از دغدغه‌های افراد در دوران ما این است که آیا در دوران عصر رسانه می‌شود آموزش دینی را با رسانه‌های جدید ترویج کرد یا نه؟ من در ابتدا لازم هست که به این نکته اشاره کنم که در فرآیند تاریخی ما 1970 به بعد خیلی‌ها معتقدند که عصر رسانه یا عصر IT یا به تعبیری عصر اطلاعات نام دارد. از 1970 به بعد بشر توانست با اختراع یکسری از ابزارها زندگی خویش را ارتقا دهد. بنابراین متکلمان دینی و کسانی که در حوزه فرهنگ دینی فعالیت دارند را با یک پرسش جدی مواجه کرد؛ که ما در دوران جدید نکند که در زمینه آموزش موفقیتی را که در رسانه‌های سنتی داشتیم، در این عصر نداشته باشیم؟

بنابراین من یک تقسیم دو قطبی خواهم داشت که ما یکسری رسانه‌های سنتی داشتیم و ارتباط من و تویی بوده و در واقع یک نوع حضور مخاطب را در کنار افرادی با نام مبلغ داشتیم. امروزه فردیت افراد بیشتر شده است و شاید احتیاج نباشد که ما مجلسی را با پانصد یا هزار نفر فراهم کنیم، این امکان به وجود آمده است که به جای اینکه پانصد یا هزار نفر بنشینند و این صحبت را گوش کنند با فردیت خودشان در اتاق و خانه خودشان بنشینند و از سخنان بهره ببرند. در اینجا آن پرسشی که می‌خواهم مطرح کنم این که آیا رسانه‌های دیجیتال برای اهالی فرهنگ و برای کسانی که متصدی آموزش‌های دینی هستند، یک نوع عقب‌نشینی و ضرر هست یا یک نوع کارکرد و فایده؟

یک کتابی سال‌های اخیر نوشته شد که ترجمه هم شده بد نیست این کتاب را هم معرفی کنم تا ذهن معطوف به این بحث شود که (Theology goes to the movies) علم کلام دارد به سمت سینما می‌رود. یعنی چه این حرف؟ ببینید در رسانه‌های سنتی مثلا صد سال یا دویست سال پیش ما اگر کسی می‌آمد سخنرانی می‌کرد یک منبری می‌رفتتت پس از آن منبری تمام آن جلسه و سخنان از بین می‌رفتتت یا در ذهن مخاطبان می‌ماند پاره ای از آن به یاد می‌ماند. در گذشته ما امکان این را نداشتیم که یک اثر باقی بماند برای نسل‌های بعد. بنابراین رسانه‌ها امروز توانستند کاری را بکنند که در سابق رسانه‌های سنتی می‌کردند مضاف بر اینکه در حد وسیع‌تر در حدی پهناورتر، ماندگارتر بتوانند پیام خودشان را نگه دارند بنابراین کتابی را که عرض کردم کتاب خوبی است و سال گذشته دیدم که ترجمه شده به نام «الهیات به سمت سینما می‌رود». بنابراین می‌خواهم برگردم به سوال اصلی عنوان سخنرانی. آیا آموزش دینی با رسانه‌های دیجیتال امکان پذیر هست یا نیست؟ خصوصا در اسلام و مسیحیت ما می‌بینیم فرقی میان سه تا دین ابراهیمی هست. یهودیان جنبه تفریقی ندارند، مفاهیم تئوریکشان نمی‌پذیرند افراد غیر یهودی را در سنت خودشان ولی اسلام و مسیحیت جنبه تبلیغی و مسیونری داشتند و تبلیغی یکی از عناصر لاینفک مسیحیت و اسلام است آنقدر جدی است که می‌توانیم بگوییم امروزه اگر اسلام در میان مردم مانده همین جنبه‌های تبلیغی بوده. آیا رسانه‌های نوین می‌توانند همان کارکرد رسانه‌های سنتی را داشته باشند یا نه؟ در این میان، یک عده‌ای حداقل در دهه‌های گذشته فکر می‌کردند که آمدن رسانه‌های نوین به نفع دین نیست هنوز هم به جهت این که رسانه‌ها گاهی می‌توانند فعالیت‌هایی را داشته باشند که برای جوانان و نوجوانان مخاطره‌آمیز باشد یک نگاه منفی دارند. راست هم می‌گویند امروزه رسانه‌ها می‌توانند به ما بگویند خوب چه چیزی هست بد چه چیزی. امروزه مثلا یک رسانه اگر دست یک فردی باشد او تعیین می‌کند که الان چه کسی آدم خوب یا آدم بدی هست. شر چه کسی هست خیر چه کسی. رسانه‌ها دست هر جریانی باشد می‌توانند فرهنگ جهانی را بسازند. این مسأله نمی‌تواند نفی کند به اینکه همین رسانه‌هایی را که یک عده می‌توانند از آن در مسیر منفی استفاده کنند یک وجهی هم همین است که افرادی می‌توانند در مسیر درست و تربیت و آموزش استفاده‌های درست کنند. معتقدم که پنجاه سال دیگر جهان به سمت همگرایی می‌رود و اعتقادم این است که پنجاه صد سال دیگر یک جهان واحد داشته باشیم. کما اینکه امروزه حکومت واحد داریم اما پنجاه تا قوم داریم؛ از زاهدان بگیر، از آستارا یکی بلوچ و یکی کرد است ولی تحت یک حاکمیت است. من معتقدم جهان به سمت واگرایی نمی‌رود به سمت همگرایی می‌رود و تمام این خرده فرهنگ‌ها نمی دانم بیست سال، پنجاه سال یا صد سال دیگر این کره زمین تبدیل می‌شود به یک زیست واحد و ناگزیر است که حکومتش هم واحد باشد. حالا هر چه می‌خواهد باشد به جهت اینکه یکی از این چیزهایی که توانست فاصله‌ها را حذف کند خود همین رسانه‌های نوین است.

معتقدم رسانه‌ها بیان علائق و سلیقه‌هاست. نمایشگر آن اعتقادی است که شما دارید حالا یک وقتی از بلندگو استفاده می‌کنید یک بار از کامپیوتر و یک بار هم از محصولات فرهنگی مثل فیلم، بازی و امثال این استفاده کنید. رسانه ابزار است و بستگی دارد ابزار را چگونه استفاده کنید و نمی‌توان گفت رسانه بیان حقیقت است و نه بیان باطل و امور نادرست. امروز به راحتی، همه چیز در اختیار همه هست و رسانه‌ها این فرصت را ایجاد کرده‌اند. بنابراین ذات رسانه باید بپذیریم که ابزار است منتها این ابزاری که هست هر کسی بر اساس فکر، اعتقادات و افکار خودش می‌تواند محصولات فرهنگی را درست کند و من معتقدم که مسلمانان فعلا در آموزش دینی در استفاده از این رسانه‌ها تا حدی عقب‌تر هستند. امروزه رسانه‌ها به مراتب رشد کردند به سمت رسانه‌های دیجیتال رفتند آقای بحرانی که فیلم حضرت سلیمان را ساخت در آن زمان هنوز جلوه‌های ویژه به پیشرفت الان نرسیده بود. من دوستی دارم که یکی از این سیستم‌های شرکت‌های جلوه‌های ویژه دارد یک‌جا ناباورانه نشان داد تمام فیلم‌هایی که الان ساخته می‌شود شصت هفتاد درصدش نیاز به این شرکت‌های دیجیتال دارند یعنی الان فضاسازی همه در کامپیوتر بازی می‌کند پشتش طبیعت می‌بینید و هزاران نفر می‌آیند و می‌روند و سینما دارد کاملا دیجیتال می‌شود و کامرون می‌گفت زمانی که داشتم تایتانیک را می‌ساختم ذهنم بود فیلم آوارتار را بسازم اما امکان دیجیتالش وجود نداشت امروزه رسانه‌ها دارند در می‌نوردند مراحل اختراع و پیشرفت را و دیگر آن چیز متعارفی که موبایل الان با موبایل بیست سال پیش و آن‌هایی که در عرصه فرهنگ عقب بمانند مطمئنا آموزش دینی‌شان هم لطمه خواهد دید. آموزش دینی امروز این است که شما فیلم و اثری بسازید که مخاطبت جوان‌ها باشند و من فکر می‌کنم ما آموزش‌های دینی مخاطبش هم ده بیست درصدی هستند که با مؤلفه‌های سازگار هستند و این به نظرم در حوزه آموزش دینی باید مراقب این مسأله باشیم که دانش و آگاهی به رسانه‌های نوین می‌تواند به ما کمک کند.

زمانی که یک امر متعال وارد عرصه رسانه‌های جمعی می‌شود، آن امر متعالی در تعالی خودش حضور ندارد و توسط افراد مختلف دستکاری می‌شود و در ذهنیت افراد مختلف تنزل پیدا می‌کند و به امر مبتذلی تبدیل می‌شود و هر چقدر در کثرت بیاید تنزل پیدا می‌کند دیدگاه و نظرتان چه هست؟

ایشان در پاسخ به این سوال فرمودند: بله درست می‌فرمایید. ولی ما یک امر اجتناب ناپذیری هست. من یک مثالی در تأیید حرفتان بگویم امروزه خیلی از روانشناسان دوره کودک و نوجوان معتقدند امروزه بچه‌ها به جهت دیدن کارتون‌ها و فیلم‌های تخیلی میزان رؤیاپرور تخیلشان کاسته شده چون قبلا که این همه کارتون و فیلم نبود که تخیل را در یک اثر و در ذهن خودش رویاپردازی می‌کرد و رویا و تخیل ذهن او را پرورش می‌داد و این تخیلات بد و منفی نیست و در فرآیند رشد کودک و نوجوان نیاز است. کارتون‌ها که آمدند یا برنامه‌های کودک که آمدند این را در او خفه می‌کند یا مثلا ما در دوره‌ای که تلویزیون آمد دوره کتابخوانی از بین رفت. امروزه تلویزیون باعث شده که دوره کتابخوانی از بین برود توجه می‌کنید در یکی از کشورها که فستیوال رفته بودیم آن فیلمی‌که بچه سر چهار راه فال حافظ می‌فروشد می‌گوید داشت مواد می‌فروخت به او می‌گفتند داشت فال حافظ می‌فروخت این اعجاب زده شده بود که در ایران سر چهار راه‌ها عرفان می‌فروشند و در انگلیس مطالباتشان نمایشنامه هست در روسیه رمان هست. در ایران همیشه ادبیات بوده در خانه ما حافظ هست و در دوره گذشته بوده و امروزه منسوخ می‌شود. امروزه جوان و نوجوان در خانه فیلم می‌بیند و این یک امر اجتناب‌ناپذیر است که چه کار می‌توانیم بکنیم نمی‌دانم واقعا ولی اینکه می‌گویید تقدس‌زدایی می‌کند از همه چیز. ترنر کتابی به نام جامعه‌شناسی دین دارد می‌گوید از خیلی چیزها دارد اسطوره‌زدایی می‌شود یعنی خیلی چیزها عرفی می‌شود حتی مفاهیم مقدس به اصطلاح اسطوره زدایی می‌شود به تعبیر ترنر یا عرفی می‌شود. این مطلبی که می فرمایید درست است من هیچ حرفی ندارم اما باز امکانات این را وجود دارد که ما بتوانیم با استفاده درست از رسانه‌ها بتوانیم حقیقت و گوهر بعضی از مفاهیم ایجاد کنیم و من معتقدم فیلمی‌که مصطفی عقاد ساخت محمد رسول الله(ص) هنوز جدی‌ترین فیلم در بیان شخصیت حضرت رسول است که ما در نوجوانی دیدیم و هنوز آن آهنگ غار حراء در طنین هست در ذهن ما هست هنوز گویی که آن تقدس نزول وحی را با آهنگ درک می‌کند و یک آهنگ می‌تواند یک تقدس را ایجاد کند و یک فیلم می‌تواند تجربه حسی ـ حافظه‌ای بیاورد از یک رخداد تاریخی که در آن جا حضور نداشتیم این طرفش هم هست و اینی که می‌فرمایید درست است در دوره رسانه از خیلی چیزها دیگر آن تقدس‌زدایی شد.

سوال بعدی درباره بحث همگرایی که فرمودید جهان به سمت همگرایی می‌رود آیا این برای ما در رسانه دیجیتال جدی‌تر نیست و فردیت حاکم شده که مخاطب هم علاوه بر حق انتخاب حق تعامل هم دارد و این در جنبه و عرصه رسانه‌های دیجیتال با بحث حاکمیت و شریعت دچار چالش نمی‌شود و کلان روایتی داریم به عنوان دین و حاکمیت که علما از قبل می‌خواهند این را حاکم کنند وقتی می‌آییم در رسانه جمعی بحث فردیت و انتخاب‌ها مخاطب انتخاب می‌کند این مراسم اعتکاف که شما گذاشتید بخش دورهمی‌اش را می‌خواهم اما وضو بگیرم و قرآن بخوانم را نمی‌خواهم و دست به گزینش می‌زند آیا این حاکمیت دین را دچار چالش نمی‌کند؟

ببینید من در حوزه علوم اجتماعی این جریان همگرایی و واگرایی را گفتم. دارم سیر اجتماعی را می‌گویم. در حوزه علوم اجتماعی عرض می‌کنم که ما در این حوزه کم کم مرزها برداشته می‌شود و در سرزمین اسلامی هم دارد همین می‌شود منتها مطلبی در حوزه فرهنگ گفتید ما در دوره مدرنیته روایت های کلان را داشتیم یکی از ویژگی‌های پست مدرن مخالفت با هرگونه روایت تفسیر کلان است. خرده‌گرایی‌ها یکسان‌گریزی و تکثرگرایی شده ویژگی پست مدرن در مدرنیته دنبال زبان استرانتو بودند که آن را جهانی کنند اما امروزه کانال داریم در کردستان، گیلان و زاهدان این ویژگی دوره پست مدرن اهمیت دادن به خرده روایت است در حوزه فرهنگ خیلی‌ها تکثرگرایی را پذیرفتند. نمی‌دانم از این دوره عبور بکنیم حل می‌شود یا نه. ویژگی دوره پست مدرن است من معماری و لباس خودم را دارم تو هم در منطقه خودت لباس خودت را داری در حالی که در دوره مدرن دو تا تفسیر کلان از عالم همیشه می‌زدند در سر ما شرقی‌ها که علم این را می‌گوید که همه این طور لباس بپوشید این طور بخورید و این طوری مهمانی داشته باشید علم و عقل دو روایت کلان بود که مدرنیته آورد و شکست خورد جنگ‌های جهانی این تئوری را شکست داد که پدر ما را درآورد و صد میلیون کشته داد. نظرم این است که دین می‌تواند در اینکه روایت کلان دارد بر حسب ذوقیات با خرده روایت‌ها چه بسازد شما مثلا دوست دارید و وقت دارید امروز یک فیلم ببینید من دوست دارم رمان بخوانم دیگری هم دوست دارد موسیقی گوش کند اینها ذوقیات است و ما یک روایت کلان داریم که شما گفتید شریعت به ما یک چارچوب داد شما در دیدن من در گوش دادن موسیقی و ایشان در خواندن یک رمان می‌تواند روایت کلان را حفظ کنیم. من برای کنگره فقه و هنر که ایده نمایشی بود دغدغه فکریم بود من در حوزه هنر معتقد به طبقه‌بندی نیستم معتقدم یک سری فیلم‌هایی که باید آقایان ببینند مخالف شریعت هست؟ اگر خانم‌ها ببینند چه؟ اگر یک زن و شوهر در حین ازدواج ببیند چه می‌تواند جنبه آموزشی هم داشته باشد می‌توانیم محصولات متعدد طبقه بندی این موسیقی برای آقایان جز مصادیق حرام باشد برای خانم‌ها که نیست امروز که ما ساحت فرهنگی گسترده داریم فکر می‌کنیم همه باید یک محصول را مصرف کنیم. نه. تعدد ذوقیات، تعدد خرده روایت‌هایی که در دوره پست مدرن هست می‌تواند با روایت‌های کلان دین سازگار باشد. چطور ما ذائقه متفاوت داریم می رویم یک رستوران هر غذایی که دوست داریم سفارش می‌دهیم و هیچ‌گونه مخالفتی ندارد غذای من، غذای تو و غذای ایشان با آن تفسیر کلان ما در خوردن غذا که چه چیزهایی حلال است و چه چیزهایی حرام است. در حوزه فرهنگ هم نظرم این است که دوره پست مدرن که دوره تکثرگرایی و یکسان‌گریزی هست بر حسب ذائقه‌ها با روایت کلانی که دین و شریعت می‌گوید می‌تواند قابل جمع باشد.

بیست سال پیش ما خواستیم از رسانه‌های جدید از شبکه‌های ماهواره استفاده کنیم و هنوز طی بیست سال گذشته هیچ پیشرفتی نداشتیم آیا فکر نمی‌کنید که ما در این زمینه‌های پیشرفت نداشتیم نشانه ناسازگاری این مسأله است که در عمل نشان می‌دهد که ما نمی‌توانیم؟

ایشان فرمودند: نه. من معتقدم که یک خورده عقب‌ماندگی از زمان داریم. یک جمله‌ای را دوست دارم روایت خیلی هم این روایت را مصرف کردم از امام صادق(ع) که می‌فرماید: «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللّوابس؛ کسی که زمانه‌اش را بشناسد سختی‌ها بر او هجوم نمی‌آورند» مبلغان و عالمان دینی ناگزیرند فرزند زمان باشند اگر فرزند زمان نباشیم در آموزش دینی هم اختلال وجود دارد و متأسفانه یک مقدار مذهبیون عقب‌تر هستند از تحولات زمان. هر سه سال یک نسل من نمی‌خواهم بعضی چیزها را صریح بگویم برخی از مشکلاتی که الان میان جوانان هست ما در کتاب‌های فقهی هزار سال پیش مطرح شده و فقهای ما که بحث‌های ترنس‌ها، هست ما در لمعه می‌خواندیم یعنی مسائلی که الان مبتلات اجتماعی هست ما در کتاب‌های کلاسیک فقهی‌مان دغدغه آن زمان بود و به تناسب آن زمان راه حل می‌دادند من معتقدم که ما یک خورده از زمانه عقب‌تر هستیم یک دلیل این هست که متأسفانه اهالی فرهنگ و متصدیان آموزش دینی اول سخت می‌پذیرند و این یک مقدار زمان را کند می‌کند وگرنه نه. شما الان را نگاه کنید سینما را با پنجاه سال پیش. من در درس سنت‌گرایان می‌گفتم سنت‌گرایان دهه پنجاه فیلم‌های پازیالونی را می‌دیدی به ذهنشان می‌آمد که این می‌تواند یک وسیله استفاده درست باشد آنقدر آن سینما مبتذل هست که اگر یکی از آنها را طرف ببیند رَم می‌کند ولی الان تلویزیون می‌تواند فیلم‌های الهیاتی بسازد که مسلمانان با افتخار ببیند. من معتقدم از زمان قبل در مذهبیون تحول سخت و دیر صورت می‌پذیرفته است.

رسانه‌های دیجیتال که شما می‌فرمایید چه ویژگی‌هایی دارند منظورتان از رسانه‌های دیجیتال را مشخص بفرمایید و دوم اینکه چون عنوان را هم روی راهکارهای آموزش دینی از طریق رسانه گذاشتیم به نظرم دغدغه‌ها مطرح شد و بحث خوبی هم شد ولی به هر حال ما در این رسانه‌های نوین و دیجیتال وجود دارد که شما بر می‌شمارید چه راهکارهایی داریم؟

دکتر موسوی: ببینید من شاید پیوند بحث من این بود که مؤمنان و اهالی فرهنگ دینی قواعد بازی را باید بپذیرند قواعد بازی پذیرش رسانه‌های نوین هست و هیچ فرقی ندارد که از این رسانه‌ها در مسیر منفی استفاده کنند و معتقدم مهم‌ترین راهکار این است که از زمان عقب نباشیم واقعیت موجود را بپذیریم مثلا ما ماهواره را بعد از ده بیست سال ممنوعیت بحث حقوقی‌اش را هم کار ندارم شاید برخورد دوگانه شاید هم مطلوب باشد که به رسمیت اجتماعی شناخته نشد ولی از نظر فکری دیدیم که نمی‌شود از این مسأله استفاده نکنیم یا به رسمیت نشناسیم همانقدر مؤمنان در پذیرش رسانه‌های نوین باید حساس باشند و بپذیرند که دیگران پذیرفته‌اند. یعنی قواعد بازی است و ما نمی‌توانیم گارد داشته باشیم رسانه‌های سنتی باید جایگزین باشند اگر این مشکل حل شود مثال هم زدم من نمی‌دانم مخاطب این صحبت‌های ما چه کسی هست. مثلا فرض بگیرید می‌رفتند پیش برخی از مراجع و یک برشی از کارکرد بعضی از این شبکه‌های اجتماعی را نشان می‌دادند و از آنها استفتاء و فتوای این را می‌گرفتند که این رسانه‌ها چه قابل استفاده نیست. همین کار را در دوره اواخر قاجار که داشت رسانه‌های مدرن می‌آمد شما در ایران می‌دیدید. ما اگر بپذیریم که رسانه‌های نوین همانقدر کارکرد دارند که رسانه‌های سنتی دارند و اگر به عنوان پایه بپذیریم بقیه‌اش می‌شود بحث تکنیکال. اثر مفهوم دینی را چطور با این رسانه نشان بدهیم. در مورد رسانه‌ها، رسانه‌های نوین که می‌گوییم کلیه رسانه‌ها از دوره‌ای که 1970 که دوره پست مدرن اعلام می‌کند کلیه رسانه‌ها را می‌گوییم رسانه‌های نوین. منتها رسانه‌های آنالوگ و دیجیتال دو نوع استفاده نرم‌افزاری هست از این رسانه‌ها یعنی در واقع دیجیتال یک جنبه پیشرفته‌تری هست از آنالوگ برای سیستم نرم‌افزاری صفر و یکی که فعلا دخالتی در استفاده عنوان بحث ما نداشته باشد که آموزش دینی چه به صورت آنالوگ و چه به صورت دیجیتال هر دو جزء مصادیق رسانه‌های نوین هستند. من کلیه رسانه‌هایی را که در پنجاه سال اخیر وارد زندگی ما شده و نه اینکه نظر من باشد به اینها می‌گوییم رسانه‌های نوین می‌تواند از رادیو و تلویزیون باشد تا در عرصه کامپیوتر و آی‌تی.

تصاویر